ایهام جالبیه ش یا ث؟! :)

۱۰۹ مطلب توسط «محدثه انصاری» ثبت شده است

تقدیم به مادر

سرلوحه ی زندگی من باران بود

او بود که با خنده ی من خندان بود


دستان خودش همیشه در پشتم بود

نرمی نوازشش کمی پنهان بود


من کاسه به دست زیر چشمان خودم

او غصه ی قلب نازکم خواهان بود


در درد کشیدن وجودم حتی؛

لب های نشسته بر دعا درمان بود


او زود گذشت مثل یک رود روان

او هر چه که بود باز هم باران بود.



۱۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محدثه انصاری

بعد یه سال

سلام

 حرف زیاده.....

عیدتون مبارک. ببخشید اگه نظراتون را تایید نکردم و به وبلاگهاتون سر نزدم این چند وقت!!!!!

امیدوارم سال خیلی خوبی در پیش داشته باشید . یه سالی که همه ی فصلهاش براتون مثل بهار شیرین و پر از موفقیت باشه .


با دو تا شعر در خدمتتونم . به ادامه ی مطلب مراجعه کنید لطفا



۲۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
محدثه انصاری

خودمونی(پریشان نوشته های ذهنی)

این دفعه نه نوشته ی ادبی نوشتم نه شعر !


آخر سال حس سردرگمی دارم . انگار گم شدم . عقب رو که نگاه کنم میبینم هیچ کاری نکردم . چقدر زود گذشت و چقدر زود میگذره عقربه ها با پای پیاده مسابقه نمیدن وگرنه زمان آروم تر میدوید . شاید من عادت به گله دارم خدا برای کشیدن هر نفس کمکم کرد و برای هر قدم هوامو داشت زمان هم در اختیارم گذاشت انگار میخوان سوت آخر دنیا رو بزنن بگن وقت تمومه هر کاری کردی بردار و بیار روی میز محاکمه و من یک کیسه ی خالی ببرم بذارم روی ترازوی خدا بگم این حاصل هفده سال زندگیه . خدا یه لبخند بزنه و بگه بعد این همه زمان هرچی جعبه ی پوچ بوده گذاشتی توی کیسه ات. معلومه دیگه طبق قوانین ریاضی صفر در هر عددی ضرب بشه جواب بازم صفره پس پوچ هم ضرب در هرچیزی میشه پوچی....باید هوش و حواسم رو جمع کنم مثل اینکه دارم بازنده ی دنیا میشم.


پ.ن: این آخرین پست نود و سه هست.

پ.ن2: تا وقتی شعری ننوشتم دیگه این وب به روز نمیشه.

پ.ن3: سال خوبی داشته باشید . نوروز پیشاپیش مبارک!

پ.ن4:ایامه فاطمیه تسلیت.

پ.ن5:التماس دعا.



۳۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محدثه انصاری

دزدی!

چشمهایت را ببند!

بگذار آخرین دزدی ام را تمام کنم 


فقط نمیدانم چرا اشتباهی قلب خودم دزدیده شده!!!


قرار چیز دیگری بود

۱۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محدثه انصاری

قاب عکس

قاب عکسی روی میز روبه رویم مانده است

صاحب عکسش مرا هر بار از خود رانده است


باهمین موی سیاه و چشم های مشکی اش

عشق خود را با کلک در قلب من گنجانده است


دستهایم در پی آوردن سیب از درخت

او پی سیب کسی بود ؛ این مرا ترسانده است


هر تلاش و هر تمنا از وجودم کرده ام 

قلب من تا حال فکرش را به خود چسبانده است


بی دلیل و منطق این عشق فضایی آمده

من نمیدانم خدا او را به من بخشانده است؟!!!

۱۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محدثه انصاری

ماجرای تو

پلک بر هم می زنی من هم پریشان میشوم

باز هم از ماجرای عشق گریان میشوم


روی لبهایت دوباره سیب سرخی دیده ام

انقدر بازی نکن با من که خواهان میشوم


چشم بر من دوختی و قلب من آزاد شد

از نگاه بی حواسم هم پشیمان میشوم


بوی عطرت را میان دفترم خشکانده ام

با دم عیساییت قطعا که درمان میشوم


عشق تو یک لطف دیگر بود از نزد خدا

با حضورت در کنارم مثل شاهان میشوم!

۲۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محدثه انصاری

صادق

همه ی بنفشه ها بنفش نیستند

فقط آنهایی بنفشند که راستگو ترند!

۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
محدثه انصاری

باران

غصه را می شود قصه خواند

یک تراژدی از بخشی از زندگی!!!


*******************

خدایا نه به خاطر من ، نه به خاطر سوم شخص

به خاطر تک درخت کوچکی که با رویای باران چشمهایش رابست

به آسمان بگو ببارد!!!

*********************

پ.ن: کاش بارون میومد ابرا که از صبح تا حالا عصبانین اما مث اینکه قرار نیست اولین بارش زمستونی اصفهان اتفاق بیفته!:(
۱۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
محدثه انصاری

پیامبر من از برگ گل لطیف تر است اما من...

دلم پر است از همه جا ، از همه کس، اول از همه از خودم.

لطفا اگر خودتان را کامل و بالغ میدانید این مطلب را نخوانید . جدی میگویم . من حال و حوصله ی بحث کردن ندارم ! این ها فقط پریشان نوشته های ذهن یک دختر 17 ساله است!!!!!


یادمان باشد اگر انگشتمان را به سمت کسی میگیریم هنوز سه تای آنها به سمت خودمان است 

همه اش تقصیر ماست که یک مجله ی از همه جا بی خبر و بدون اطلاع از نحوه ی زندگی کسی او و دینش را به سخره میگیرد.

تقصیر من است که هیچ کس نمیداند پیامبر من چه کسی است؟ تا کی مثل کبک سر در برف فرو ببریم ؟ بس نیست؟!!


میگوید عاشق محمدم    

.

.

.

عشق به محمد و بی نمازی؟


میگوید من محمد را دوست دارم  باشد قبول است

.

.

.

.

اما آیا عاشق محمد با نامحرم دوستی میکند؟!!!!


باز میگوید من عاشق محمدم اما مگر دوستدار محمد غیبت میکند

                                         مگر عاشق محمد بی حجاب است

                                        مگر عاشق محمد در برابر ظلم سکوت میکند؟!

                                        مگر عاشق محمد پدر و مادرش را آزار میدهد؟!


به خاطر همین ها میترسم دروغ باشد اگر بگویم من محمد را دوست دارم!ولی محبتش را در دلم حس میکنم . 

انقدر با رفتارمان عکس رفتار پیامبر را به جهانیان مخابره کرده ایم که دیگران به خودشان اجازه ی هر کاری را بدهند!


                                             آیا واقعا عاشق محمدیم؟


فقط یک قدم به سمت عاشقی برداریم چنان مست عشقش میشویم که نمیگذاریم هیچ احدی به او بی احترامی کند.

۱۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
محدثه انصاری

یه خاطره همینطوری بدون هیچ نکته ی آموزنده:)))

بچه ها میدون سمت کلاس و داد میزنن اومدش . همه سر جاهاشون میشینن قلبم میزنه امروز قراره برگه های فیزیک روبده مثل همیشه آروم و با وقار میاد سمت میزش و به همه سلام میکنه . یکی از بچه ها از ته کلاس داد میزنه خانم برگه ها چی شد ؟ معلم روشو به سمت ما میکنه و میگه خستگی به تنم موند اینا نمره بود اوردین ده ،یازده ،نه حتی شیش! کلاس میره رو هوا .

ادامه میده شما یعنی دانش آموز سوم ریاضیید؟! یکی از بچه ها میگه چرا همه همینو میگن از شما گرفته تا معلم دینی و ادبیات یه روز که بد بشیم رشته امون رو میزنن تو سرمون . معلم خنده اش میگیره میگه ببخشید رشته ی شما دو درس اصلی داره فیزیک و ریاضیات این حرفو نزنم چی بگم؟! قلبم میزنه میره سمت دفترش تا یکی رو صدا بزنه بره پا تخته بعدش میگه بالاترین نمرتون نوزده بوده تو کل ریاضیا بیست نداشتیم امتحان به این آسونی. دیگه اشکم داره در میاد زل میزنم تو چشمهاش نمره های خوب رو میخونه یه نوزده و سه تا هجده و هفتاد و پنج !! بقیه هم زیر پونزده من جزءنمره های خوب نیستم  قلبم داره از جا کنده میشه انقدرا بد نداده بودم .... تا آخر ساعت هیچی از درس نمیفهمم ...

برگه ها رو از کیفش درمیاره و شروع میکنه به دادنش دست زهرا رو میگیرم تو دستم بیچاره از بس دستش رو فشار دادم آخش درمیاد آخرین برگه برگه ی منه. برگه رو به سمتم میگیره میترسم نمرمو نگاه کنم. برگه رو میگیرم جلوی چشمم .

هجده شدم قلبم ساکت میشه انگار کوه کندم از بس خسته شدم  از بس استرس بهم وارد شد.  زهرا یکی میزنه پس گردنم ببین هی فقط جیغ و داد کن فیزیکمو آباد کردم رفت . بچه جون برو یه فکری به حال اون عربیت بکن! 

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محدثه انصاری