ایهام جالبیه ش یا ث؟! :)

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

خودمونی(پریشان نوشته های ذهنی)

این دفعه نه نوشته ی ادبی نوشتم نه شعر !


آخر سال حس سردرگمی دارم . انگار گم شدم . عقب رو که نگاه کنم میبینم هیچ کاری نکردم . چقدر زود گذشت و چقدر زود میگذره عقربه ها با پای پیاده مسابقه نمیدن وگرنه زمان آروم تر میدوید . شاید من عادت به گله دارم خدا برای کشیدن هر نفس کمکم کرد و برای هر قدم هوامو داشت زمان هم در اختیارم گذاشت انگار میخوان سوت آخر دنیا رو بزنن بگن وقت تمومه هر کاری کردی بردار و بیار روی میز محاکمه و من یک کیسه ی خالی ببرم بذارم روی ترازوی خدا بگم این حاصل هفده سال زندگیه . خدا یه لبخند بزنه و بگه بعد این همه زمان هرچی جعبه ی پوچ بوده گذاشتی توی کیسه ات. معلومه دیگه طبق قوانین ریاضی صفر در هر عددی ضرب بشه جواب بازم صفره پس پوچ هم ضرب در هرچیزی میشه پوچی....باید هوش و حواسم رو جمع کنم مثل اینکه دارم بازنده ی دنیا میشم.


پ.ن: این آخرین پست نود و سه هست.

پ.ن2: تا وقتی شعری ننوشتم دیگه این وب به روز نمیشه.

پ.ن3: سال خوبی داشته باشید . نوروز پیشاپیش مبارک!

پ.ن4:ایامه فاطمیه تسلیت.

پ.ن5:التماس دعا.



۳۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محدثه انصاری

دزدی!

چشمهایت را ببند!

بگذار آخرین دزدی ام را تمام کنم 


فقط نمیدانم چرا اشتباهی قلب خودم دزدیده شده!!!


قرار چیز دیگری بود

۱۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محدثه انصاری

قاب عکس

قاب عکسی روی میز روبه رویم مانده است

صاحب عکسش مرا هر بار از خود رانده است


باهمین موی سیاه و چشم های مشکی اش

عشق خود را با کلک در قلب من گنجانده است


دستهایم در پی آوردن سیب از درخت

او پی سیب کسی بود ؛ این مرا ترسانده است


هر تلاش و هر تمنا از وجودم کرده ام 

قلب من تا حال فکرش را به خود چسبانده است


بی دلیل و منطق این عشق فضایی آمده

من نمیدانم خدا او را به من بخشانده است؟!!!

۱۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محدثه انصاری