++ این شعر داغ داغه نیم ساعت نیست نوشتمش و بدون ویرایش . به بزرگی خودتون ببخشید.
صدای جنگ و ستیز و صدای شرشر آب
تن بی جان کنار علقمه از آدم ناب
برادرش کنار تن کمرش خم شده است
دو دست در طرفین است و عده ای در خواب
عمو که رفت ! پدر مانده است بین دو دست
و بچه ها که پر از گریه اند و هم بی تاب
و شرم هم عرقی است روی پیشانیش
سلام عموی سکینه ،سلام ای ارباب!
---
برادرش کنار تن کمرش خم شده است
تک بود.تک...