ایهام جالبیه ش یا ث؟! :)

۴ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

یه خاطره همینطوری بدون هیچ نکته ی آموزنده:)))

بچه ها میدون سمت کلاس و داد میزنن اومدش . همه سر جاهاشون میشینن قلبم میزنه امروز قراره برگه های فیزیک روبده مثل همیشه آروم و با وقار میاد سمت میزش و به همه سلام میکنه . یکی از بچه ها از ته کلاس داد میزنه خانم برگه ها چی شد ؟ معلم روشو به سمت ما میکنه و میگه خستگی به تنم موند اینا نمره بود اوردین ده ،یازده ،نه حتی شیش! کلاس میره رو هوا .

ادامه میده شما یعنی دانش آموز سوم ریاضیید؟! یکی از بچه ها میگه چرا همه همینو میگن از شما گرفته تا معلم دینی و ادبیات یه روز که بد بشیم رشته امون رو میزنن تو سرمون . معلم خنده اش میگیره میگه ببخشید رشته ی شما دو درس اصلی داره فیزیک و ریاضیات این حرفو نزنم چی بگم؟! قلبم میزنه میره سمت دفترش تا یکی رو صدا بزنه بره پا تخته بعدش میگه بالاترین نمرتون نوزده بوده تو کل ریاضیا بیست نداشتیم امتحان به این آسونی. دیگه اشکم داره در میاد زل میزنم تو چشمهاش نمره های خوب رو میخونه یه نوزده و سه تا هجده و هفتاد و پنج !! بقیه هم زیر پونزده من جزءنمره های خوب نیستم  قلبم داره از جا کنده میشه انقدرا بد نداده بودم .... تا آخر ساعت هیچی از درس نمیفهمم ...

برگه ها رو از کیفش درمیاره و شروع میکنه به دادنش دست زهرا رو میگیرم تو دستم بیچاره از بس دستش رو فشار دادم آخش درمیاد آخرین برگه برگه ی منه. برگه رو به سمتم میگیره میترسم نمرمو نگاه کنم. برگه رو میگیرم جلوی چشمم .

هجده شدم قلبم ساکت میشه انگار کوه کندم از بس خسته شدم  از بس استرس بهم وارد شد.  زهرا یکی میزنه پس گردنم ببین هی فقط جیغ و داد کن فیزیکمو آباد کردم رفت . بچه جون برو یه فکری به حال اون عربیت بکن! 

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محدثه انصاری

کپی

قصه ی زندگی من با تو
قصه ی من و تصویرم روی آینه است

من پیشنهاد خوبی دارم

تو که کپی برابر اصل منی

  نباشی بهتر نیست؟!!!
۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه انصاری

دی نوشت...

سلام بالاخره من برگشتم . برای جبران چندتا شعر گذاشتم از اونایی که در طول امتحان نوشته بودم.... لطفا نقد یادتون نره!!!!!


به ادامه ی مطالب برید

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه انصاری

شب شعر

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه انصاری