و یک گنبد طلایی که از پشت جاده
طلوع می کند ....
همه برمی خیزند ،اتوبوس هنوز در راه است
اما من زودتر از همه رسیده ام به گلدسته ی طلایی
اتوبوس هم شوک می شود
چپ میکند....
همه ی ما می میریم
و من که هنوز آنجا ایستاده ام
شاید مرگ تقصیر گنبد است که کاری جز طلوع نمی داند
من زودتر رسیده ام
آیا آسمان به خاطر من مشکی پوشیده؟
موفق باشی دوست